استارتآپها مثل موتور جت کارآفرینی و اشتغال هستند
مجتبی عندلیبآذر موسس شتابدهنده هوشمند سلامت در بررسی کارنامه دولت یازدهم در زمینه رونق بخشیدن به اقتصاد از طریق فعال شدن استارت آپ ها می گوید: نقش اساسی استارتآپ در حوزههای کلان اقتصادی، سرعت انفجاری در اشتغالزایی است که اگر دولت آگاهانه این رویکرد را داشته باشد که درستترین انتخاب است.
کلیدملی : نقش اساسی استارتآپ در حوزههای کلان اقتصادی، سرعت انفجاری در اشتغالزایی است که اگر دولت آگاهانه این رویکرد را داشته باشد که درستترین انتخاب است. این تاکید «مجتبی عندلیبآذر» است که موسس و رئیس هیئت مدیره شتاب دهنده هوشمند سلامت است. او همچنین تاکید میکند: «یک نکته بسیار مهمی این است که دولت قدرتمندترین وزیران خود را در عرصههایی به کار گماشت که مستقیما عملکردشان موثر بر زیست بوم کار آفرینی ایران هستند و این خود به تنهایی یک موفقیت بزرگی است.»
عندلیبآذر کارآفرینی تدریس کرده و پیشتر در دهه قبل یکی ازمدیران شرکت تام ایران خودرو بودهاست و اینک مشاور مدیریت و استارتآپها . او همچنین تجربه مدیرعاملی شرکتی در حوزه گردشگری را داشتهاست. عندلیبآذر که تحصیلکرده مدیریت در مقطع کارشناسی ارشد است میگوید: رویدادهای استارتآپی حکم جریانساز را دارند که الزاما باید توسعه یابند و به بخش مهمی از فرهنگ اشتغال کشور بدل شوند.
آنچه در ادامه میخوانید تحلیلی بر کارنامه دولت در توسعه و رونقبخشیدن به استارتآپهاست.
*فکر میکنید دولت یازدهم تا چه اندازه به ایجاد اشتغال از طریق استارتآپها کمک کردهاست ؟ این کمکها از چه طریقی بودهاست ؟
فکر می کنم سئوال شما یک مقدمه می خواهد، اینکه دولت فعلی در شرایطی دولت را تحویل گرفت و وارث چه چیزی بود.
این طبیعی است که هر دولتی که روی کار بیاید برای خود براساس استراتژی های احتمالا از قبل تدوین شده اولویت هایی دارد، به نظر من دولت فعلی چالشهای بسیار بزرگی پیش رو داشت و احتمالا بر اساس همین چالشها استراتژی های خود را به اجرا گذاشته است، آن چیزی که ما بعنوان یک شهروند می دانیم دولت با چالشهایی از قبیل:
بی پولی (خالی بودن تقریبا تمامی ذخایر و صندوقها)
رکود(رشد منفی و صفر اقتصادی و کاهش بسیار شدید ارزش پول ملی)
تحریم ها(تقریبا در تمامی زمینه ها)
گرانی
محیط زیست
تهدیدات خارجی
بیکاری و اشتغال
تعهدات بجا مانده از دولت قبل
فربه شدن بدنه دولت بدلیل استخدام های دولتی
به این لیست میتوان موارد بیشمار دیگری اضافه کرد که در یک کلام در دو دولت قبل ما کاری با خودمان کردیم که در هشت سال جنگ تحمیلی و حمایت تمامی قدرتهای نظامی نتوانستند چنین ویرانی ببار آورند.
وقتی این لیست مشکلات اساسی دولت وجود داشت بنابراین عملا بحث استارت آپ ها خود به خود در اولویت چندم دولت قرار می گرفت. به نظر من دولت از این آوردگاه سربلند بیرون آمده است و شایسته تقدیر است.
اما اگر برگردیم به سئوال شما باید گفت مهمترین کاری که دولت میتوانست و توانسته برای استارتآپها انجام دهد بستر سازی یا بهقولی فراهم کردن بستر زیست بوم کارآفرینی و استارتآپی هست که دولت در بسیاری از بخش های آن موفق عمل کردهاست.
اجازه بدهید اول بگوییم استارتآپها بهعنوان نوعی از گستره کارآفرینی چه کاری انچام میدهند:
1. ایجاد نقش مثبت و سازنده در اقتصاد محلی
2. تغییر محسوس در شاخصه های GDP کشور
3. پشت سر گذاشتن بسیاری از قوانین کهنه و موانع کسب و کار
4. تغییر در نوع سرمایه گذاری ها و نگاه جدید به بازارهایی که تاکنون وجود نداشتند و نیاز به سرمایه گذاری دارند.
5. ایجاد شغل در اینجا و کاهش شغل در آنجا.
6. خروج رویاها از تنگناهای مالی و حبس ایدهها
اگر بخواهیم بر اساس هر یک از شاخصهای فوق عملکرد دولت را نظیر به نظیر ارزیابی کنیم می توانیم به نتایج زیر برسیم.
با توجه به چالشهایی که دولت در ابتدای امر با آن مواجه بود به نظر من دولت در این حوزه نمره قبولی گرفته است.
بخش دوم سئوال شما را میتوان اینگونه پاسخ داد که دولت با تقدامات زیر توانسته است حمایت قابل قبولی بر مبنای توانمندی های در دسترس داشته باشد ضمن اینکه کاستی های نیز مشاهده می شود که به نظرم میتوان اینگونه تقسیم بندی کرد که:
یک نکته بسیار مهمی که در پایین باید به آن اشاره کرد این است که دولت قدرتمند ترین وزیران خود را در عرصه هایی به کار گماشت که مستقیما عملکردشان موثر بر زیست بوم کار آفرینی ایران هستند و این خود به تنهایی یک موفقیت بزرگ است.
* اساساً فکر میکنید ایجاد اشتغال از طریق استارتآپها سریعتر میتواند بازار اشتغال را رونق ببخشد و درمانی بر درد کهنه بیکاری باشد یا تمرکز بر اشتغال از طریق صنعت، کشاورزی و زمینههای دیگر ؟
نقش اساسی استارتآپ در حوزههای کلان اقتصادی همین هست. سرعت انفجاری در اشتغالزایی. اگر دولت آگاهانه این رویکرد را داشته باشد که درستترین انتخاب است. در ایالات متحده سالیانه بهطور متوسط پنج میلیون نفر از طریق اشتغالزایی استارتآپها شاغل میشوند .
روی دیگر سکه موفقیت کارآفرینان به روش استارتآپی کاهش مشاغل زیانده و بدون بهرهوری و در حقیقت پشت میزنشینان هست. بهطور متوسط اشتغالزایی استارتآپی همیشه باعث کاهش یک سوم اشتغالزایی کاذب می شود.
اشتغالزایی کاذب همین شاغلین فعلی هستند. اشتغال مولد و پایدار که بعضا توسط استارت آپ ها بوجود می آید دارای ویژگی های زیر هست:
1. نوآورانه هستند.
2. مشاغل جدید ایجاد میکنند که قبلا اصلا وجود نداشتند.
3. ایجاد رقابتهای پویا در جهت رشد اقتصادی میکنند.
4. انگیزش لازم را برای ایجاد سیستمهای تحقیقی و پژوهشی نوآورانه فراهم می کنند.
5. آوردن ارزشهای رقابتی و تهاجمی به جامعه
این نوع اشتغال خود سبب رشد تساعدی اشتغال می گردد و این در حالی است که اشتغال به روش سنتی(استخدام و طی مراحل اداری و ....) غیر کارآفرینانه از چنین ویژگیهایی بیبهره هستند.
کارآفرینی استارت آپانه در تمامی بخشهای اقتصادی کشور کاربرد دارد و گسترش آن بسته به نیاز و بسترسازی متولیان همان بخش است.
*در شرایطی که کشور با بحران محیط زیست و بیآبی مواجه است بهتر نیست روشهای ایجاد اشتغال به شیوه سنتی در کشاورزی و صنعت با روشهای نوین و استارتآپها تغییریابد؟
در این قضیه هیچ شکی نیست که رویه کارآفرینی باید به تمامی بخشهای اقتصادی بهخصوص بخشهای که بیشترین آسیب و بیمهری را در این چند ساله دیدهاند توسعه یابد.
در زمینه بحران بیآب که مدنظر اصلی شماست بگذارید قضیه را کمی بشکافیم. بحران آب در کشور دارای دلایلی است که میتوان از آنها بدین شکل نام برد:
رفتارها و بد عهدی کشورهای همسایه در زمینه موافقتهای آبی
تغییر ناگزیر اقلیم در کشور و گرمایش زمین
استفاده بی رویه از منابع آبی زیر زمینی
روشهای منسوخ کشاورزی و آبیاری
فرسودگی و و یا نبود خطوط انتقال
عدم استفاده از تکنولوژیهای جدید تولید و استفاده از آب
تا جایی که بنده اطلاع دارم در تمامی زمینههای فوق کارهایی در دست انجام است که دست مریزاد دارد، اما نکتهای که حائز اهمیت است سرعت انجام امور نسبت به سرعت توسعه بحران است.
استارتآپها در زمینههای زیر تنها راه چاره این دولت و یا دولتهای بعدی هست:
ظهور استارتآپهایی در زمینه تولید آب از هوا
ظهور استارتآپهایی در زمینه بازیافت و تصفیه آب
ظهور استارتآپهایی در زمینه روشهای جدید تولید در حوزه کشاورزی
ظهور استارتآپهایی در زمینه بیماری های گیاهان و باغات
دولت و متولیان بخش کشاورزی باید به جد تمامی توان و مشوقهای خود را برای تحقق موارد گفته شده فوق بسیج کنند.
در بخش صنعت که قضیه بسیار پیچیده است و خود نیازمند چندین جلسه و نشست است.
* فکر میکنید مزایای استارتآپها برای ایجاد اشتغال در کشور چه باشد ؟
همانطور که در سئوال قبل به آن پاسخ گفتم شاید بتوان بهصورت خلاصه جواب شما را اینگونه بدهم که:
سرعت رشد استارتآپها که نتیجه آن سرعت بالای اشتغال زایی خواهد بود.
حضور مستقیم مردم(بخش خصوصی) در فرایند اشتغالزایی و بدون دخالت دولت
ایجاد مشاغل پایدار نسبت به طرحهایی مانند طرح های زود بازده
سرمایهگذاری اندک مورد نیاز نسبت به طرح هایی اشتغالزایی موردی و ملی که توسط دولتها به اجرا گذاشته می شوند.
استفاده و خلق تکنولوژی های جدید در جامعه افزایش کیفیت زندگی کاری
افزایش سطح کیفی و معیشتی زندگی مردم
کاهش زمان انتظار اشتغال بدلیل حضور جوانان در این عرصه
افزایش بهره وری بدلیل حضور مستقیم جوانان در رده های مدیریتی و مالکیتی
کارایی و اثر بخشی بالا بدلیل استفاده از آخرین فناوری های موجود.
ایجاد محیط رقابتی و زمینه سازی برای حضور سایرین(زمینه سازی برای رشد دیگران)
از بین بردن قوانین و فرایندهایی که بعد از مدتی خود مخل کسب و کار می شوند.
تخریب خلاقانه اصولی که مانع از نوآوری می شوند.
به این لیست میتوان موارد بیشمار دیگری را نیز اضافه کرد که فکر میکنم تا همین حد نیز کفایت کند.
لازم میدانم بگویم که استارتآپی روی دیگری هم دارد که در پایان به آن اشاره خواهیم داشت.
*دولت از ابتدای سال جاری شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر را به بورس وارد کردهاست؛ این کار تا چه اندازه به تحرک برای ایجاد اشتغال و رونق در بازار کسبو کارهای نوین کمک کرده است ؟
به نظر من قبل از پاسخ به این سئوال باید یک نگاه گذارا به زیست بوم استارت آپی ایران داشته باشیم.
منظور ما از زیست بوم این است که بستر هایی باید وجود داشته یا بوجود بیایند که:
جایی برای ظهور ایده داشته باشیم
جایی برای بسط ایده داشته باشیم
جایی برای عینیت بخشیدن (تجاری سازی) به ایده داشته باشیم
جایی برای رشد ایده داشته باشیم.
بستر قانونی حمایتی و تشویقی ایجاد کنیم..
بسترهای فوق نیازمند حلقه های کلیدی هستند که هر یک باید نقش خود را ایفا کنند.
ظهورصندوقهای سرمایه گذاری ریسک پذیر/ماجراجویانه بهعنوان یکی از حلقههای مفقوده زیست بوم استارتآپی و کارآفرینی جهت رشد ایده/طرحهای استارتآپی بسیار نویدبخش و خود کار بزرگی است که مکانیسمهای رایج و قدیمی حمایت مالی از کارآفرینان و استارتآپها بازسازی و تغییر دادهاست و تا حدود زیادی باعث دلگرمی کارآفرینان جوان کشور شده است.
حضور این صندوق ها به تنوع انواع حمایتهای مالی و شکست بروکراسی بانکی میانجامد، بشرطی که خود این صندوقها کمکم دچار آفت نظام بانکی کشور نشوند. از سوی دیگر حضور این صندوق ها باعث جذب سرمایه هایی میشود که پبش از این در حوزه های مالی غیر مولد مثل ارز، طلا و سهام بازی سوق داده میشدند.
نفس وجود این صندوقها اثر بخش است و با عملکرد درخشانشان میتوانند بازار هنوز بالقوه استارت آپی کشور را بالفعل نمایند و از قدرت ایده و انرژی و استعداد کار آفرینان در رونق اقتصادی کشور نهایت بهره را برد.
ضمن اینکه پذیرفتن این صندوقها در بازارهای مالی رسمی کشور میتواند زمینهساز حضور استارتآپهای موفق در بازار بورس و استفاده از مزایای احتمالی این بازر مالی کشور بشود.
صندوقهای سرمایهگذاری خطر پذیر موتور جت استارتآپها و ارائه کننده چشمانداز جدیدی از بازار مالی در اقتصاد کشور هستند.
در نتیجه رشد مستقیم این صندوقها تعداد بیشتری از جوانان خلاق کشور می توانند رویای بسیاری از جوانان خلاق و نوآور کشور متحقق خواهد شد.
*پارکهای علم و فنآوری در این دولت تا چه اندازه در این زمینه موفق بودهاند و آیا دولت توانسته موانع و مشکلات پیش پای کسب و کارهای اینترنتی را به حداقل برساند؟
شما دو بحث کاملا متفاوت را مطرح کردید،
الف)به حق یکی از نقاط قوت دولت در حوزه، اشتغال، دانش و فناوری ، جان بخشیدن دوباره به پارکهای علم و فناوری است. اما در این زمینه ملاحظاتی وجود دارد.
با توجه به اینکه در چند سال اخیر که هیچ رشد اقتصادی قابل قبولی نداشتیم و در دهه های احیر هم به دلایل مختلف از حوزه توسعه عقب مانده ایم لازم است که بحث رشد از آموزش و پرورش شروع شود و نه از محیط دانشگاهی. در شرایط فعلی و عقب ماندگی ما، شروع در دوران تحصیلات دانشگاهی و حتی فارغ التحصیلی بسیاردیر است.
یکی از ویژگیهای بسیار اساسی استارت آپی استفاده و رشد مهارتهای جدید در حوزههای گوناگون است، حوزه هایی نظیر:
سیستم های جدید ارتباطی و اطلاعاتی
زبانهای برنامه نویسی
بستر های ارتباطی و شبکه های اجتماعی
مدلهای مالی جدید
فرایندهای نوین کسب وکار
فرایند های مربیگری
طراحی مشاغل جدید
بستر سخت افزاری نوین
و....
همه این موارد نشان دهنده این است که ما باید از آموزش و پرورش شروع کنیم و این تغییرات از این مرحله سنی آغاز شود، برگزاری یک یا دو جشنواره برای دانش آموزان آنچنان همه گیر نیست. به نظر می آید آموزش و پرورش هم پای دانشگاهها و تحصیلات تکمیلی رشد نکردهاست و این خصیصهای است اگر امروز برای آن اقدامی نشود(نه صرف داشتن برنامه) فاصله بین دانستههای دانشجویان، با واقعیتهای بازار بسیار بسیار گسترش خواهد یافت و در نهایت یک جامعه با انبوهی از دانشجو و فارغ التحصیل خواهیم داشت که چوابگوی نیاز بازار نخواهند بود.
فکر میکنم بخش اعظم پارکهای علم و فناوری باید به آموزش و پرورش اختصاص یابد.
امروزه سن کارآفرینی از 14 سالگی به بعد است و این در حالی است که پارکهای علم و فناوری ما با این واقعیت بسیار فاصله دارند.
ب) اینکه آیا دولت توانسته موانع کسب و کارهای اینترنتی را برطرف کندخود حدیث دیگری است. اینترنت در کشور متولیان زیادی دارد که بعضا دولت نقش حاکمیتی در آنها ندارد.
دولت تا آنجا که میتواند وظیفه بسترسازی و ساماندهی دارد که در این زمینه موفق عمل کردهاست، بهیاد بیاورید همین چند سال پیش که بهترین اینترنت ما dialup بود و تقریبا تحقیقات و دستاوردهای علمی در کشور و دسترسی به منابع دست اول قفل شده بود.
امروز اینترنت همراه ما بیش از 30 مگابایت سرعت دارد. درست است که نسبت به سایر کشورها هنوز گران هست اما پیشرفت بسیار بزرگی محسوب میشود.
به نظر من هم اکنون استارتآپهایی که ابزار کارشان اینترنت است مشکلی از این بابت نخواهند داشت.
تنها میماند بحث فیلترینگ که مطمئن باشید آن هم به زودی با تغییرات تکنولوژیکی کلا محو خواهد شد.
همین حالا هم سرسختترین مخالفان شبکههای اجتماعی و اینترنت برای معرفی مجدد خود، افکار و عقایدشان دست به دامن این ابزار ارتباطی شدهاند.