استارت آپ هایی نظیر اسنپ و تپسی جهش کوانتومی اقتصادی و اشتغال ایران را رقم میزنند
وقت آن است که دولت و سازمانهای مطبوعش و دستگاههای عریض و طویل شهرداریها کوچک شوند و به فکر بهبود فرایندهای خدمت دهی واقعی به مردم باشند.به نظر من استارت آپ ها همان جهش های کوانتومی اقتصادی هستند که می توانند در مدت زمان کوتاهی نتایج خیره کننده ای به ارمغان بیاورند.
کلیدملی :وقتی آبان ۹۴ فرارسید و «اسنپ» اپلیکیشن خود را به روزرسانی کرد برای ۲۸هزار راننده به جز پرسنل پشتیبانیاش شغل فراهم کردهبود. پرسش این است که با کدام شیوه در صنعت، کشاورزی، بازرگانی یا معدن میتوان در مدتی کوتاه برای این تعداد نفر شغل ایجاد کرد. «مجتبی عندلیبآذر» که خود تجربه راهاندازی استارتآپ دارد و مشاور استارتآپهاست دراینباره میگوید:۴۰میلیون نفر در ایران گوشی هوشمند دارندو این یعنی ۴۰ میلیون مشتری بالقوه اگر توجه داشته باشیم هر کسب و کاری یا خدمتی یک دوره عمر دارد و اگر نتواند خود را سریعا بازمهندسی کند(که نکرده است) محکوم به فنا و حذف است آن وقت اهمیت این کار و این نوع کارآفرینی بیشتر مشخص میشود.
این تحصیلکرده رشته مدیریت همچنین درباره نقش دانش در روشهای نوین کسب و کار توضیح میدهد: «شاخصه اصلی شرکت های دانش بنیان استفاده از دانش روز و آمادگی تغییر برای تطابق با تغییر جنس دانش بصورت مداوم هستند. اصلا یکی از معانی چابکی همین است، شرکتهای دانشبنیان شرکتهای چابکی هستند که علاوه بر استفاده از دانش روز آمادگی هر تغییری را دارند. »
مشروح گفتگو با عندلیب آذر و مولفههای موفقیت استارتآپهایی نظیر «اسنپ» و «تپ۳۰» را در ادامه میخوانید:
* مردم از خدماتی که یک اپلیکیشن به آنها در تردد درون شهری میدهد رضایت کسب کردهاند. این رضایت ناشی از اپلیکیشن است یا ناشی از تغییر در نوع ارائه خدمات؟
سئوال خوبی برای شروع بحث است چون نشان میدهد باید قبل از ورود به بحث مسائلی بسیار کاربردی روشن شود.
اول: طبق آمار وزارت ارتباطات 40 میلیون دستگاه هوشمند در ایران در دست مردم هست این یعنی 40 مییون مشتری بالقوه برای هر چیزی
دوم: دستگاه هوشمند یعنی اینکه بتواند ضمن برآورده کردن برخی از نیازها، انجام برخی دیگر از فعالیتها را بهعهده بگیرد.
سوم: هوشمندی کسب و کار هم یعنی همین که این بازار را ببینید و با خلاقیت و الگو برداری بتوانید خلق ارزش بکنید.
و چهارم : اینکه شومپیتر یکی از بزرگترین نظریه پردازان کارآفرینی حدود بیست و چند سال قبل تئوری تخریب خلاق را مطرح کرد.
از تمام چهار مورد فوق میتوان یک نتیجه گیری اولیه گرفته که در فضای کسب و کار امروزی ، کسب و کاری هوشمند است که روال های به ظاهر رسمی و قدیمی را هوشمندانه دوباره از نو طراحی کرده و ایجاد ارزش کند.
این مقدمه ای بود بر کسب و کار های نوظهور فعلی که برخی موافقند و برخی بنا به دلایلی مخالف.
حال برگردیم به سئوال شما، باید بگویم که اپلیکیشن ابزار یک کسب و کار است ونه خود آن و این اشتباه رایجی است که بسیاری درگیر آن هستند. در پشت هر اپلیکیشنی اجتماعی از منابع و سرمایه مشغول هستند که این هنر مالکان کسب و کار است که معرف منابع خود باشند.
پس اجازه دهید با این فرض جلو برویم که ما اپلیکیشن تردد نداریم بلکه سازمانهای هستند که هوشمندانه از طریق این گونه ابزارها به ارائه خدمت می پردازند.
به نظر من میزان رضایتی که در همه نظرسنجی ها به وضوح از عملکرد این کسب و کارهای نوپا نشان داده شده است، ناشی از الگوبرداری و تحلیل صحیح و هوشمندانه یک خدمت که بخشی از صنعت حمل و نقا ما می باشد است و همچنین عدم ارائه خدمات مناسب به شیوه سنتی آن.
*ایجاد و خلق اپلیکیشنی برای درخواست تاکسی صرفاً آژانسداران و تاکسیسرویسداران را حذف کرده یا امکان ارائه خدماتی را فراهم کرده که در شیوه عملکرد در تاکسیسرویسها قابل ارائه نبود؟
اجازه بدهید سخن شما را تصحیح کنم، ما چیزی به اسم اپلیکیشن درخواست تاکسی نداریم، سازمانی داریم که ارائه بخشی از خدمات خود را بر روی یک اپلیکیشن طراحی کردهاست.
درستترین و منطقیترین روش برخورد با این کسب و کار نوپا الگوبرداری از آن بود و نه مقابله، باید این را بدانیم که هر کسب و کاری یا خدمتی یک دوره عمر دارد و اگر نتواند خود را سریعا بازمهندسی کند(که نکرده است) محکوم به فنا و حذف است.
اگر سازمانهای قدیمی مثل آژانسها، تاکسیداران و سایر سازمانهای درگیر در حمل و نقل از این پدیده نوظهور در ایران به طور رایگان الگوبرداری می کردند ، امروز شاهد چنین مجادلاتی نبودیم.
* به نظر میرسد یکی از مهمترین هزینههایی که اسنپ و تپسی از هزینه حمل و نقل درون شهری کاستهاند هزینه تحمیل شده اجاره ملک برای مکان تاکسیسرویس بودهاست. فرض کنید شخصی در الهیه یا فرمانیه یا نظایر آن مناطق بخواهد تاکسیسرویس راه بیندازد. هزینه خرید ملک برای دفتر آژانس یا اجاره آن رقم قابل توجهی در ماه میشود که این هزینه به مسافر تحمیل میشود.
فکر نکنم به این سادگی و با این معیار باشد، عدم ارائه سرویس مطلوب توسط آژانسها و سایر سازمانهای خدماتی در این زمینه باعث استقبال مردم شده است. مطمئن باشید اسنپ و تپسی هم هزینهای اداری و جاری خاص خود را دارند فقط فرق شان با دیگران این است که هوشمندانه درآمد و هزینه خود را مدیریت می کنند.
*مهمترین مسأله ای که موجب برتری اسنپ و تپسی در مقایسه با تاکسیسرویسها شده شکستن قیمت است یا مولفههای دیگر هم در این کار نقش دارند؟
شاید جدول مقایسهای زیر به روشنی دلیل این استقبال را برای شما بیان کند.
*آنچه در تعریف شرکتهای دانش بنیان مطرح است و میتواند ارائه خدمات و کیفیت ارايه خدمات را دیگرگون کند چیست و این چه ویژگی در سیستمهای نوین است؟
این سئوال کلی شما را بصورت اجمالی سخت میتوان پاسخ گفت، اما سعی خود را خواهم کرد.
من شخصا قائل به این نوع جدا سازی ها نیستم ، بنده تمایزی بین شرکتهای دانشبنیان و دیگر شرکتهای فعال کنونی قائل نیستم، اجازه بدهید مثالی بزنم: یک کارخانه تولید دارو، یک بیمارستان و یک کارخانه ذوب فلز را در نظر بگیرید، به نظر شما اینها دانش بنیان نیستند؟ اتفاقا اساس این شرکتها هم دانش است. بعلاوه اینکه دانش تنها سرمایه آنها نیست و تنها از دانش بهعنوان یکی از منابع استفاده میکنند. اگر یکی از تعاریف شرکتهای دانش بنیان این است که سرمایه اشان فقط دانش هست پس چرا همه دست به کار شدند تا بقیه منابع را برایشان فراهم کنند.
فکر میکنم شاخصه اصلی شرکتهای دانش بنیان استفاده از دانش روز و آمادگی تغییر برای تطابق با تغییر جنس دانش بصورت مداوم هستند.
اصلا یکی از معانی چابکی همین است، شرکتهای دانشبنیان شرکتهای چابکی هستند که علاوه بر استفاده از دانش روز آمادگی هر تغییری را دارند.
جواب سئوال شما این است که بله، اصل اساسی شرکتهای دانشبنیان همین است که فرایندهای تولید یک خدمت یا محصول را مجددا طراحی و با دانش و ابزار جدید باز آفرینی نمایند.
*به نظر میرسد سیستمهای نوین کسب و کار در حوزه حمل و نقل درون شهری یعنی اسنپ و تپسی علاوه بر امکان ارزیابی آنلاین از مسافران، امکان رتبهبندی رانندگان خود مشوقهایی دارند که آن مشوقها باعث تحول در ارائه خدمات و کیفیت آن شدهاست. برای نمونه اگر در ساعات کم تردد خودرودرخواست کنید رقم بسیار کم و اگر در ساعات پرتردد خودرو درخواست کنید هزینهای متفاوت است. در نتیجه وضعیت برای راننده هم متفاوت میشود. یا ورود به محدوده طرح ترافیک برای راننده امتیازی محسوب میشود که سیستم به او یک سفر مناسب دیگر اهدا میکند. مشوقهایی هم برای مسافران ارائه میشود. این مشوقها با سیستمهای کسب و کار غیر دانش بنیان هم قابل محاسبه و ارايه بود؟
سئوال شما دو وجه جداگانه دارد، وجه اول این است که تمامی شرکتهای نوپا(استارت آپ) که به نظر من همگی دانشبنیان هستند بر اساس حل و پاسخگویی به یک مشکل یا معضل بهوجود میآیند که اسنپ و تپسی هم از این قاعده مستثنی نیستند. آنها خلاقانه و هوشمندندانه مشکل را شناسایی و شجاعانه دست به عمل زدهاند ضمن اینکه کاستی های فراوان موجود در سیستم حمل و نقل شهری و بین شهری و ... آنقدر زیاد شدهاند که جایی برای بقایشان وجود ندارد.
به برخی از مسائل نگاه کنید:
در روزهای بارانی، برفی، صبح ها، غروبها و نزدیک اعیاد شما عملا تاکسی پیدا نخواهید کرد، آژانس که دیگر هیچ. نرخ ها هر لحظه و تحت هر شرایط و سلیقهای تغییر میکنند.
بهصورت جدی تقریبا تمامی تاکسی رانان با نحوه حمایت اتحادیه و سازمان مشکل دارند.
چنین نظارتی بر عملکرد تاکسیرانان بهخصوص خطیها در حد صفر است. در عین حال که چیزی بهعنوان تخفیف اصلا وجود ندارد.
به این لیست میتوان موارد بیشمار دیگری را نیز اضافه کرد.
کلیدی ترین سئوالاتی که مسئولان و متولیان تاکسی و آژانس و سایر انواع حمل و نقل میتوانند از خود بپرسند این است که:
1. چرا مردم استقبال میکنند؟
2. چرا رانندگان با وجود قیمتهای پایین حاضر به همکاری هستند؟
به نظر بنده مشوقها تنها انگیزه لازم برای رانندگان نیستند، نوع خدمتدهی باعث رضایت خود رانندگان هم شدهاست و به نظر من این رضایت دو طرفه و پاسخگویی به معضل حمل و نقل درون شهری مهمترین عامل موفقیت این کسب و کارهای نوظهور هستند و برایشان آرزوی موفقیت داریم.
*در سیستم سنتی چگونه میشد بر حسن رفتار راننده و امنیت مسافر نظارت کرد و مقایسه آن با سیستم کنونی. در عین حال که مسافر تا پیش از این شماره خودرو، نام راننده و تلفن راننده را پیش از سوار شدن بر خودرو نميدانست( برخی آژانسها در صدور فاکتور این اقلام را قید میکردند که لزوماً فاکتور به مسافر داده نمیشد)
سنتی اسم مناسبی برای این موضوع نیست. به نظر من قدیمی مناسب است، در سیستم قدیمی رانندگان تاکسی و نه آژانسها در ابتدا یک امتحان شناسایی شهری داشتند و گویا بهصورت دورهای هم معاینات پزشکی اما یک نکته بسیار کلیدی وجود دارد و آن این است که نوع نظارت باید تناسب کامل با نوع خدمت داشته باشد، در دنیای امروزی که نقشه و جی. پی. اس حرف اول را میزند شهر شناسی دیگر حرفی برای گفتن ندارد، معاینات پزشکی (که اگر هم وجود می داشت) متولی دیگری(مثل راهنمایی و رانندگی در هنگام صدور و یا تجدید گذرنامه) دارد که این مورد را در مورد تاکسی های جدید نمی دانیم در مورد آژانسها هم که به نظر می رسد هیچکدام از این دو نوع نظارت وجود ندارد.
در سیستم های جدید همانطور که شما فرمودید تناسبی بین نوع خدمت و نوع نظارت وجود دارد، شما قبل از رسیدن تاکسی، راننده ، خودرو، شماره خودرو، مسیر ، هزینه و مدت انتظار را می دانید و تقریبا مطمئن هستید که همه این موارد بهترین گزینه در زمان سفارش هستند.
سیستم قدیمی حمل و نقل تقریبا هیچ نظارتی روی موارد فوق نداشته و عملا مسافر با مجهولات فراوانی روبرو می شدند.
یک نکته کلیدی نیز همین جمعیت تهران و مسافتهای قابل جابجایی در شهر هست که لزوم وجود خدمات جدید را بیش از پیش پررنگ کرده است.
*امنیت اطلاعات تا چه اندازه در این مقوله مطرح است. آیا اطلاعات مسافران میتواند مورد سوءاستفاده قرارگیرد؟ از سوی دیگر اینکه همه اطلاعات و مقاصد سفرهای شهروندان در این اپلیکیشن و سرورهای آن ثبت میشود میتواند سبب عدم امنیت مسافر شود یا خود این میتواند به یک مقوله تأمین امنیت منجر شود؟
امنیت اطلاعات در این جریان یک بحث کاملا انحرافی است، مگر شما همین الان میدانید که اطلاعات ایمیلهایتان کجا ثبت میشود، ریز مکالمات و پیامکها، اطلاعات خریدها و تراکنشهای بانکی و ..... کجا ثبت میشوند، مگر ندیدید که برای داستان حذف رایانه ثروتمندان دولت به چه بدبختی افتاد و هیچ دیتابیس موثقی نداشت، همین حالا با ردیابی موبایل شما کاملا مسیرهای تردد و حتی توقف شما کاملا امکانپذیر است، به نظرم این یک دعوای اقتصادی و سیاسی است، متولیان امر بازار پررونقی را که به حال خود رها کرده بودن از دست رفته میبیند و حال مثل همیشه مردم قربانی اصلی این قیل و قال ها هستند.
یکی فیلتر میکند، یکی سهم میخواهد یکی سرمایهگذاری میکند، اما مثل همیشه کار خلاقانه مسیر خود را برای رشد و ترقی پیدا می کند. این را بدانیم که وقتی شما خدمتی ارزشمند را دریافت می کنید دیگر حاضر نیستید به گذشته برگردید. مزیتهای تاکسیهای بهقول شما نوظهور آنقدر بیشمار است که کمبودها و نواقص احتمالی آن را بخوبی میپوشانند بهخصوص اینکه این خدمات در بستر شرکتهای دانش بنیان شکل می پذیرد بدین معنی که نیاز به بخش نامه و قانون و مجلی و شورای شهر و و مصوبه و تغییر رئیس و مرئوس و اینگونه مسائل برای تغییر و بهینه کردن فرایندها نیست.
*میزان اشتغالی که این سیستم ایجاد میکند و بهرهگیری از یک اپلیکیشن در مقایسه با روشهای سنتی تا چه میزان بیشتر است؟ و اساسا استارتآپ ها تا چه اندازه سرعت و توان در ایجاد اشتغال دارند؟
یکی از معضلات اصلی کشور بحث آمار هست، یکبار میگوییم اگر یکی یک ساعت در هفته کار کند شاغل است یکبار هم میگوییم نه اگر از خروس خوان تا بوق سگ کار کنی شاغلی، اول باید تکلیف شغل و شاغلی روشن شود و بعد باقی قضایا، اما این را هم اضافه کنم که همانگونه که دستگاهای متولی توان مدیریت مسافربرهای شخصی را نداشتند و هزاران داستان و حادثه از دل آن بیرون می آمد بد نیست که خود اسنپ و تپسی و دیگران اخبار اشتغالشان را بدهند.
استارتآپها در حال حاضر تنها امید کشورهای در حال توسعه برای کاهش فاصله با توسعه یافتهها هستند. من بحث اشتغال را کلی وارد نمیشوم ولی بد نیست نهاد مسئول فقط و فقط بحث جلوگیری از خروج جوانان با ایجاد شرکتهای دانش بنیان و استارتآپ ها را گزارش دهند تا همه چیز روشن شود.
ما چیزی داریم بهعنوان جهش کوانتومی، به نظر من استارت آپ ها همان جهش های کوانتومی اقتصادی هستند که می توانند در مدت زمان کوتاهی نتایج خیره کننده ای به ارمغان بیاورند.
*بحث اشتغال و توسعه اقتصادی به ویژه بعد از برجام بسیار مطرح شدهاست. از سویی رکود اقتصادی در سالهایی که تحریم بودیم باعث از بین رفتن بسیاری فرصتهای شغلی شدهاست. حالا اگر قرار باشد این همه مقاومت در برابر اشتغال نوین باشد چگونه انتظار توسعه داریم؟ شما به بحثی تحت عنوان «تخریب خلاق» هم اشاره کردید. آیا این تخریب خلاق بهتر از روشهای سنتی کند و دیربازده نیست؟
پز توسعه دادن کاری است بس آسان، بعضی سازمانها و خدماتی که ارائه میدهند دوره عمرشان بهسر رسیده، اگر هوشمندانه نخواهند تغییر کنند، لااقل متواضعانه شکست را بپذیرند، با لمپنیسم و پوپولیسم و جار و جنال نمی توان جلوی توسعه را گرفت.
مطمئن باشید رویه تغییرماهیت و فرایند بسیاری از کسب و کارها به ایران رسیده و خواهد رسید، وقت آن است که دولت و سازمانهای مطبوعش و دستگاههای عریض و طویل شهرداریها کوچک شوند و به فکر بهبود فرایندهای خدمت دهی واقعی به مردم باشند.